آخرین پناه

دقایقس احساس کنیم و بیاندیشیم

آخرین پناه

دقایقس احساس کنیم و بیاندیشیم

درد دل

باز دلم هوایی شده , باز سردرگمی شروع شده , بازهم تو بازی زندگی دارم می بازم , نمی دونم چرا ولی خیلی ناراضی هستم .نمی دونم چی کار کنم . چرا باید اینجوری باشه .  کاش سردرگم  نبودم .می دونم این "مهدی " که توش اسیرم من نیستم.  می دونم جایی که هستم اونجایی نیست که باید باشم . کاش کس دیگری بودم و حقارت خودمو تو این قفس نمی دیدم .اصلا دنبال چی هستم. داشتم فکر می کردم که آیا فقط من اینطور هستم ؟ دیروز حسن داشت با برادرم درد و دل می کرد که به  برادرم گفت :"خسته شدم دیگه از زندگی .روزهام تکراری شده ".این حرف برام آشنا بود. بارها به خودم اینو گفتم.می دونم یه روزی این سردرگمی تمام می شود .می دونم تمام شدنه این وضعیت به دست خودمه .اینو خوب می دونم .ولی چه جوری؟ اگه کسی می دونه بهم بگه .کاش زندگی یه جوری بود که به ادم می گفتن :یه هیولایی تو زندگی هر کسی هست که مانع زندگی و خوشبخی اونه و اگر کسی اونو بکشه به جایی که دوست داره می رسه .اونوقت منم می رفتم به جنگش و می کشتمش. ولی هیولایی نیست . انگار که تو تاریکی رها شده باشی . اگه می دونستم اگر تو این تاریکی با تمام سرعت بدوم ازش خلاص می شدم تا جون داشتم می دویدم .ولی امیدی ندارم .این تاریکی که نمی زاره جایی رو ببینم و هدفی داشته باشم کلافم کرده . اگه کسی هست که از این تاریکی رهایی پیدا کرده لطفا کمکم کنه . چرا ؟ چونکه خودش مثل من می دونه که گم شدن تو تاریکی چقدر بد  و سخت هستش.

کمکم کن , کمکم کن ,

 نزار اینجا بمونم تا بپوسم

کمکم کن ,  کمکم کن ,

نزار اینجا لب مرگ و ببوسم

کمکم کن , کمکم کن ,

عشق نفرینی بی پروایی می خواد

ماهی چشمه کهنه   ,

هوای تازه ی دریایی می خواد

دل من دریاییه , چشمه زندونه برام

چکه چکه های آب , مرثیه خونه برام

تو رگهام به جای خون , شعر سرخ رفتنه

تن به موندن نمیدم , موندنم مرگ منه

عاشقم مثل مسافر عاشقم ,

 عاشق رسیدن به انتها

عاشق بوی غریبانه ی کوچ ,

 تو سپیده ی غریب جاده ها

من پر از وسوسه های رفتنم ,

 رفتن و رسیدن و تازه شدن

توی یک سپیده ی طوسی سرد ,

 مثل یک عشق پر آوازه شدن

کمکم کن , کمکم کن

نزار این گمشده از پا دربیاد 

کمکم کن , کمکم کن

خرمن رخوت من شعله می خواد

کمکم کن , کمکم کن

منو تو باید به فردا برسیم

چشمه کوچیکه برامون

ما باید بریم به دریا برسیم

دل ما دریاییه , چشمه زندونمونه

چکه چکه های آب , مرثیه خونمونه

تو رگ بودن ما , شعر سرخ رفتنه

کمکم کن که دیگه وقت راهی شدنه

 

نظرات 13 + ارسال نظر
شقایق چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ق.ظ http://1taieman.blogfa.com

ساغر چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://sokoote-del.blogsky.com

سلام
چرا اینقدر نا امید
خیلی ها از جمله خودم این احساس را دارن اما نباید نا امید بود سعی کن با خودت کنار بیای کارهای مختلفی انجام بده
خودتو مشغول کن اما عاشق نشو

امیدوارم دیگه تو وبلاگت حرف از نا امیدی نباشه

موفق باشید

ونوس پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ق.ظ http://www.venouse.blogfa.com

سلام دوست عزیز
اول باید حسابی گره کنی تا خالی بشی

گریه کن گریه قشنگه، گریه سهم دل تنگه



گریه کن گریه غروبه، مرهم این راه دوره



سر بده آواز هق هق، خالی کن دلی که تنگه



گریه کن گریه قشنگه، گریه سهم دل تنگه



بذار پروانه احساس، دلتو بغل بگیره



بغض کهنه رو رها کن، تا دلت نفس بگیره



نکنه تنها بمونی، دل به غصه‌ها بدوزی



تو بشی مثل ستاره، تو دل شبا بسوزی



گریه کن گریه قشنگه، گریه سهم دل تنگه

بعدش هم خلوت با خدا
تنها کسیه که تو این دنیا ما رو میفهمه و میتونه به ما کمک کنه

سایه پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

سلام مهدی جان

دوست عزیزم. مرسی که بهم سر زدی.
تو چرا انقدر دلت پره؟ چرا این احساس رو داری؟ تو دیگه چرا؟
برام حرف بزن

سلام کاش می دونستم چرا

ساغر شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ق.ظ http://sokoote-del.blogsky.com

سلام
خیلی نگرا نتون هستم.
برام نظر نداده بودبد آمدم دیدم پاسخی هم برام ننوشتید بیشتر نگران شدم چون مطلبتون را خوندم اونقدر نا امید نوشته بودید
یه خبری از خودتون بدبد حتی با یه سلام

موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:50 ب.ظ

وقتی همه ی زوایا، تابش تنهایی است..
این آینه است که به سنگ ها مژده میدهد...
که تنهایم و برایشان بهترین فرصت شکستن است!

« تنهایی از تمام زوایا نفوذ کرد

ناباوری بس است

با سنگ ها بگو:

آینه بی کس است... »

سلام دوست من
مطلبت زیبا بود
به امید دیدار

تنهاترین سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:38 ب.ظ http://hojoometanhaei.blogfa.com/

سلام
وبلاگ قشنگی دارید
اهنگشم زیباست
مطلبتون در مورد اعتیاد خیلی غم انگیز بود
کاش روزی میرسید که دیگه این صحنه هارو نمیدیدیم
ودر مورد ناامیدیتون منم بعضی روزا همین طور میشم ودلیلشم نمیدونم مثل همین الان که بدجوری دلم گرفته

سلام دوست عزیز
ممنونم که به من سر زدی
این درد ملتی خسته است
اعتیاد اضافه شده به تمام مشکلات این خاک
مردم ما خسته اند از این دردها
دوای این درد جانکاه به دست من و تو ما هستش و اگر نه کس دیگری یار ما نخواهد بود
به امید سربلندی ایران و ایرانی

آوا جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام دوست عزیز... ممنونم از اینکه بهم سر زدی. ببخش از اینکه اینقدر دیر بهت سر زدم. ولی با اینکه دیر اومدم با دست پر اومدم. من آپ کردم . باز هم یه مهمونی کوچیکه دوست دارم سر افرازم کنی. موفق باشی و شاد....

آوا جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام.. ممنونم از اینکه بهم سر زدی. خوشحالم کردی. من هم خوشحال می شم که با شما تبادل لینک داشته باشم. حتما لینکتون رو می زارم. موفق باشی.

ساغر شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ق.ظ http://sokoote-del.blogsky.com

سلام
خیلی وقته منتظر آپتون هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

موفق باشید

سلام
ممنونم که سر زدی

مهدی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ب.ظ

سلام
واقعاٌ عالیه
موفق باشی

سلام مهدی جان
خیلی خوشحال می شوم وقتی دوستانی مثل شمت میان نظر می دن و بیشتر خوشحال می شم وقتی که از مطالب خوشتون میاد
نیازمند نظرات و انتقادات شما هستم
حق نگهدار

مازیار چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام داش مهدی گل ...
خیلی عالی نوشتی
درود بر تو
موفق باشی .
منتظرتم

افشین شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ http://kouchebagh.blogfa.com

باز هم سلام اقا مهدی
واقعا قشنگه

سلام ممنونم از لطفت
موفق باشی افشین جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد